به صراحت می توان گفت که زنان آذربایجان اولین تجربه های عملی مشارکت های سیاسی و اجتماعی زنان ایران در دوران معاصر را پایه ریزی کرده اند. زنان مبارز آذربایجان با برقراری ارتباط با زنان ایرانی مقیم استانبول در دوران مبارزات انقلاب مشروطه، حوادث رخ داده در ایران را از طریق آنان به گوش جهانیان می رسانیدند. در یکی از جنگ های ستارخان با مخالفین مشروطه در گروه وی، جسد ۳۰ زن مشروطه طلب در لباس مردان پیدا شد.در تاریخ ایران حق دادن رای برای زنان، انتخاب کردن و انتخاب شدن برای نخستین بار در دوره حکومت ملی آذربایجان به سال ۱۳۲۴ و در سطح آذربایجان شناخته و اجرا شده است. روزنامه آذربایجان ارگان رسمی فرقه دمکرات آذربایجان در دوازدهم آذزماه ۱۳۲۴ می نویسد: "بگذار تمام ملل دنیا شاهد باشند که زنان آذربایجان با قلبی سرشار از عشق و امید در انتخابات مجلس ملی شرکت می کنند، زنانمان به این کفایت نخواهند کرد و در آینده محق خواهند بود بعنوان کاندید در انتخابات و تعیین سرنوشت خود و جامعه شرکت کنند. بگذار طالع مادرانمان بشکفد و این هدیه و مژده مادران و خواهران آذربایجان به تمام مادران و خواهران ایران باشد" حضور پیشتازانه و ظلم ستیزانه ی زینب پاشا در دوران خفقان ناصرالدین شاه از اولین مبارزات زنان آذربایجانی است زینب این زن غیور آذربایجانی برخلاف دیگر زنان که عرف و سنت غلط باعث خانه نشین شدنشان بود ، در حدود سال ۱۲۷۰ مهر سکوت را از لب برمی دارد ، زنجیر سنن و قوانین فئودالی را پاره می کند و برای نخستین بار با چهل نفر از زنان قهرمان از تبریز علیه ظلم و استبداد به جنگ مسلحانه دست می زند . زینب پاشا که در منابع گوناگون با نامها و القابی چون: «بی بی شاه زینب»، «زینب باجی» ، «ده باشی زینب» و «ائل قیزی» از او یاد شده است، فرزند «شیخ سلیمان» از مردان تهی دست محله «عموزین الدین» تبریز بود. از تاریخ تولد، دوران کودکی و جوانی وی مطلبی در منابع تاریخی ذکر نشده است اما نام «زینب پاشا» در جریان قرارداد استعماری رژیم و آغاز مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری وی برای همیشه در تاریخ ثبت گردید. سال ۱۲۶۳ شمسی زینب و گروه وی مبارزات خود را آغاز کرده و از اواخر دوره ناصری تا زمامداری مظفرالدین شاه در صحنه سیاسی آن دوران به نقش آفرینی پرداخته اند.در بستن بازار تبریز در اعتراض به دادن حق انحصاری فروش توتون و تنباکوبه انگلیسی ها نقشی موثر داشت. او و یارانش که جملگی زن بودند در این راه با مزدوران حکومت وقت مبارزه کردند. زینب هر از گاهی به همراه دیگر زنان رزمجو در کوچه و بازار و محل ازدحام مردم ناگهان ظاهر میشود و مردان را به مبارزه و کندن ریشه ظلم تشجیع و تشویق میکند: "اگر شما مردان جرات ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دست دزدا و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران میجنگیم." سپس زینب روسری خود را به جانب مردان پرتاب میکرد و در میان بهت و حیرت حاضران از دیدهها ناپدید میشد. چنین حرکتهای انقلابی و ضد استعماری از زنان تبریز به رهبری زینب پاشا ادامه مییابد تا در زمانی که در سالهای انقلاب مشروطیت قحطی و گرسنگی به دلیل احتکار و گران فروشی، شهر تبریز را فرا گرفته بود. در این زمان نیز زینب پاشا به همراه یارانش که گفته میشود 3 هزار تن بودند با شناسایی محتکران به انبارهای آنها حمله کرده و آرد و گندم و جو را بین فقرای شهرها و روستاها توزیع میکردند. دلاوریهای این زن به حدی بوده است که برخی از شعرای مرد در وصف او ابیاتی سروده اند. میرزا فرخ از شاعران آن دوران است که در شعری 22 بیتی به شرح واقعه قیام زینب پاشا در بازار پرداخته و در آخر اقرار کرده که:«در چنان روزی این حقیر (میرزا فرخ) از ترس از خانه بیرون نیامدم.» حکم ایله دی زینب پاشا جمله اناث و فراشا سیز بازاری باسون داشا دگنگی یاغلیون گلیم پاتاوامی یاغلیوم گلیم از زمان مرگ زینب پاشا اطلاع درستی در دست نیست اما در منابع آمده است که وی در اواخر عمر به همراه تعدادی از یارانش به کربلا عزیمت کرده است و دیگر بازنگشته است. تندیس این بانوی مبارز در موزه مشروطه تبریز موجود است.